false
سامی تا مدتها علاقهای نداشت که ملیت واقعی خود را فاش کند و هویت سامی یوسف همچنان در هالهای از ابهام بود تا اینکه در تابستان ۱۳۹۲ تقریباً بعد از ۱۰ سال، مشخص شد او متولد تهران است.
به گزارش سفیر کرمان– تلویزیون ملی ایران از نیمه دهه هشتاد اقدام به پخش موزیک ویدئوهای جوان زیبارویی با ریش تنک میکرد که محتوای ترانههایش اغلب اسلامی بودند. نام او به تدریج به تیتر نخست رسانهها بدل شد و «سامی یوسف» به عنوان یک پدیده مولف در ساخت و خواندن با پخشهای مکرر صدا و سیما به محبوبیت بسیاری دست پیدا کرد. این اتفاق در حالی افتاد که تولید موسیقی اسلامی در کشورمان نادیده گرفته میشد و در مناسبتها مختلف، در دهه شصت و هفتاد، هر زمانی که صدا یا سیما میخواستند قطعهای با تم دینی را پخش کنند به موسیقی بدون کلام موریس ژار از فیلم «پیامبر» (محمد رسولالله) بسنده میکردند.
در دورهای که همچنان استمرار دارد و موسیقی دینی و تولید آن نادیده گرفته میشود، «سامی یوسف» در کشور تبدیل به یک پدیده و محبوب شد. «یوسف» تلاش میکرد با خوانندن ترانههای دینی، جایگاه ممتاز و استثنایی کت استیونس (یوسف اسلام) را در نخستین دهه سال هزاره دوم کسب کند و روی جلد بسیاری از مجلات رفتن و مصاحبههای مکرر او نشان میداد که محبوبیت او در جهان اسلامی فراتر از هوادارانی است که در ایران دارد. اما پس از شناخته شدنسامی یوسف مهمترین چالش هوادارانش، با توجه به ساختار عربی نامش، هویت و ملیت او بود. اغلب مخاطبانش تصور میکردند که او تبار عربی دارد چون نخستین آلبوم او با عنوان «المعلم» پس از حملات یازده سپتامبر و حملات نظامی آمریکا به خاورمیانه روانه بازار شد.
چرا سامی یوسف کارت هویت خودش را تقریباً نزدیک ده سال از مردم ایران پنهان میکرد؟
اغلب هواداران ایرانیاش درباره این خواننده جوان بسیار کنجکاو بودند و به وب سایت سامی مراجعه میکردند، تا در مورد او اطلاعات بیشتری کسب کنند. با انتشار آلبوم معلم، او در وب سایتش، خودش را مسلمانی بریتانیایی معرفی میکرد، اما قطعاتی که او به انگلیسی و عربی خوانده بود، عربتبار بودن او را به عنوان یک گزینه مطرح میکرد. سامی تا مدتها علاقهای نداشت که ملیت واقعی خود را فاش کند و هویت سامی یوسف همچنان در هالهای از ابهام بود تا اینکه در تابستان ۱۳۹۲ تقریباً ده سال پس از فعالیت یوسف در کنفرانسی خبری در جمهوری آذربایجان قبل از اجرای کنسرت گفت: «دو پدربزرگ من اهل باکو هستند. آنها به تبریز مهاجرت کردند و البته من در سال ۱۹۸۰ در تهران متولد شدم. بعداً ما به انگلستان مهاجرت کردیم و من آنجا بزرگ شدم. یوسف در نخستین اعلام نظر در مورد هویتش حاضر نمیشود که بگوید رسماً ایرانی است. چرا سامی یوسف کارت هویت خودش را تقریباً نزدیک ده سال از مردم ایران پنهان میکرد؟
این پنهان کاری ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۹۲ تلویزیون کشور آذربایجان تصاویری کوتاه از او را پخش میکرد که با مجری این شبکه گاهی به زبان فارسی نیز سخن میگفت. حالا هواداران سامی میدانستند که زبان فارسی را هم میداند اما تصور نمیکردند، ملیت واقعی او ایرانی باشد و همچنان به چشم یک مهاجر ترک به او مینگریستند. یک سال بعد در سال ۱۳۹۳ آهنگساز، ترانه سرا و تنظیم کننده مشهور لسآنجلسی و «بابک رادمنش» وارد ایران شد و در کسوت پدر سامی یوسف با رسانههای گفتوگو کرد و با این مصاحبه هویت این خواننده فاش شد. در ۲۸ مهر ۱۳۹۳ پدر او در گفتوگویی با رسانههای داخلی، پرده از هویت این خواننده برمیدارد. وقتی سوابق پدر او را بررسی میکنیم، درخواهیم یافت که یوسف به چه دلیل ۱۰ سال هویت خود را از رسانههای پنهان کرده است.
برجسته سازی برنامه ریزی برنجان، تا تطهیر همکار حمیرا و معین
«بابک رادمنش» پیش از انقلاب با نام «فیروز برنجان» شناخته میشد. او طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسامی در تولید صدها قطعه موسیقایی برای خوانندگان لسآنجلسی و خوانندگان زن حضور مستقیم داشته است. رایزنیهای معاونتهای هنری مختلف وزارت ارشاد وقت، علی مرادخانی برای تطهیر رادمنش که نامش در ذیل بسیاری از آلبومها و قطعات لسآنجلسی وجود دارد، در تغییر موقعیت او، جای تامل فراوانی دارد. روش تطهیر داخلی مرادخانی و یا به تعبیری اهمال و قصور را به جایی میرساند که در حین برگزاری مراسمی در شب شهادت امام جوادعلیه السلام در موزه ِ موسیقی تجلیل از این ستون محکم خیمه موسیقی لسآنجلسی، رقابت بزرگی میان نهادهای مختلف را شکل میدهد.
این مراسم به بهانه آهنگسازی قطعه «خلبانان-ملوانان» با صدای «جمشیدنجفی» با عنوان غیرواقعی نخستین قطعه موسیقایی دفاع مقدس برگزار میشود و برنامه ریزی برای اعطای نشان درجه یک هنری نیز ازجمله این فعالیتهاست که عدهای همچنان پیگیر تطهیر و اعطای نشان درجه یک هنری به او هستند. در شرایط بسیار عادی بابک رادمنش با سی سال فعالیت مستمر برای خوانندگان لسآنجلسی نمیتوانست به کشور بازگردد اما با کارت سبز پدر سامی یوسف بودن به ایران بازگشت و در موقعیت تجلیل قرار گرفت.
حتی منابعی در داخل دفتر موسیقی در سالهای ۱۳۹۲ این فرضیه را تصدیق میکنند که سامی یوسف هویت ایرانی خود را به عنوان کارت سبزی نگاه داشته بود تا به بهانه برگزاری کنسرت با پدرش سیامک رادمنش وارد ایران شود اما رایزنیهای داخلی با یوسف زمینه را برای ورود پدرش به ایران و پهن کردن یک فرش قرمز عریض و طویل توسط معاونت هنری وقت فراهم کرد. تمامی برنامههای توام با ستایش و تقدیر از پدر ِ «سیامک رادمنش» با نام هنری «سامی یوسف» به این دلیل بود که با تقدیر بابک زمینه ورود سیامک را فراهم خواهیم کرد. معاونان هنری ارشاد در دورههای اخیر بشدت به دنبال اقناع «سامی یوسف» ازاین مسیر به منظور تقبل حضور در ایران و برگزاری کنسرت بودند! حتی مجوزهای دفتر موسیقی به فعالیت مستقل بابک رادمنش در ایران کاملاً آماده و طراحی شده بود.
نکته قابل توجه این است که «سامی یوسف» به عنوان یک خواننده اسلامی از طریق رسانهها به ایرانیان معرفی شده و تلاشهای گستردهای همچنان در جریان است تا کنسرت این خواننده در تهران برگزار شود. اما سکه بابی و سامی رویه دیگری هم دارد که در ادامه بدان اشاره خواهد شد. حجم، گستره و سرعت رخدادهای مغایر با فرهنگ عرفی از طریق وزارت ارشاد، بهویژه معاونتهای هنری در دهه گذشته، با سرعت و اثربخشی در جریان بود. لذا در شرایطی که معاونت هنری وزارت ارشاد مجوز آلبوم بابک رادمنش را صادر کرد و الزام برگزاری کنسرت سامی یوسف به عنوان یک دغدغه فرهنگی بزرگ مطرح میشود، تا جایی که برخی کمپانیها با بیاطلاعی محض همچنان در تدارک حضور سامی یوسف در تهران هستند.
همانطور که اشاره شد تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بابک رادمنش را با نام فیروز برنجان می شناختند و مدتی پس از انقلاب با نام بابک رادمنش در اوایل دهه شصت فعالیتهای خود را با لسآنجلسیها آغاز کرد. هرچند در اوایل پیروزی انقلاب اسامی او یک قطعه را با صدای جمشید نجفی با نام «خلبانان» ساخت و موسیقی فیلم «توبه نصوح» و چند اثر دیگر مانند «اطلبوالعلم» را تولید کرد، اما بخش عمده آثار بابک رادمنش یا همان فیروز برنجان را محصولات لسآنجلسی تشکیل میدهد.
چرا بابک رادمنش ستون خیمه لسآنجلسیها بود؟
مهمترین ترانههای «معین» خواننده لسآنجلسی مثل قطعات خوشبینی، ای عشق، تو قلب منی، پابهپای تو، تو خوبی، امانمیشه، قصر آرزوها، فراموشم نکن، گذشته آلبومی با قطعات دل عاشق، بینیازی، لحظه خداحافظی، امان از درد دوری، بله بله، مهتاب عشق با صدای حمیرا که آخرین آلبوم اوست و حامی مالی آن احمد مسعود صاحب کاباره تهران در لسآنجلس است.
از دیگر ساختههای او برای خوانندگان لس آنجلسی میتوان به آلبوم «خواب و خیال» شامل قطعات خاطرات شمال، شهر و دیار، قبله سجود، رسم زمونه، جدایی، عاشقتر از همیشه، با صدای حمیرا در سال ۱۳۷۸، قطعاتی شامل حوصله، گل با صدای شهرام صولتی، آلبوم «هدیه» شامل قطعات بار دیگر، بخند به روی دنیا، دیدار عزیزان، دوره دوره، خونمو میخوام، شبهای کردستان با صدای حمیرا در سال ۱۳۸۰ اشاره کرد.
از دیگر فعالیتهای اخیر بابک رادمنش میتوان به قطعات عاشق خجالتی، خاکی، با صدای ستار اشاره کرد. خوانندهای که به صورت رسمی در کنسرتهایش به عنوان «جمهوری اسلامی» توهین میکند. ترانههای مشهور او با عنوان ای دنیا و سازدل از ساختههای رادمنش است. ترانههای ای دنیا، سازدل با با صدای سیمین یگانه در ۱۳۹۰ از آخرین فعالیتهای لسآنجلسی قبل از ورود به ایران است.
در واقع خوانندگان لسآنجلسی بسیاری نظیر معین و حمیرا استمرار فعالیتشان در خارج از کشور را مدیون بابک رادمنش هستند. او در مدت زمانی که در لسآنجلس مشغول فعالیت بود با امید سلطانی خواننده مقیم اسرائیل همکاری کرد. همسر امید دختر یکی از میلیونرهای سرشناس یهودی مقیم اراضی اشغالی است. امید بارها اسرائیل را سرزمین صلح و سازش معرفی کرده است
آلبوم «پیروزی» شامل قطعات تو محشری، پیروزی، حریم عاشقی، ایران من، انتظار، خودتمیدونی، گل رؤیایی، دوستت دارم با صدای امید در سال ۱۳۸۱، آلبوم «یه دنیا» شامل قطعات قلب، بی انصاف، گنجینه، معجزه، از تو خوندن، شوق نفس، سفر با صدای سروش در داخل و خارج از کشور به صورت همزمان منتشر شد. آلبوم «رویا» شامل قطعات من، وطن، یا رب، مادر، مهربونی، عروس آرزوهام، باورم نمیشه با صدای پویا در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. ترانه چه خواهد شد با صدای شکیلا، ترانه انگارنه انگار با صدای گیتا خواننده زن قبل از انقلاب است که سال ۱۳۵۳ با جمشید نجفی خواننده خلبانان ازدواج کرد و در همکاری مشترکی در کابارههای لالهزار فعالیت مشترک داشتند و در سال ۱۳۶۹ از هم جدا شدند.
آلبوم «داداشم» شامل قطعات گل گلدون، داداشم، اشک با صدای شاهرخ سالار، آلبوم «اولین نگاه» شامل قطعات فریبانه، ترک غربت، کردستان، پاک شو، طلوع عشق، اولین نگاه) با صدای جمشید در سال ۱۳۸۷، آلبوم «خوش آمدی» شامل قطعات یکدلی، من عاشقم، خوش آمدی با صدای جمشید، آلبوم» بندرعباس «شامل قطعات شهرزاد قصه گو، صلح باصدای حسن شجاعی در سال ۱۳۸۳، اگه عشق همینه با صدای اندی، ترانه همزاد با صدای ملینا حبیب، قطعه یار با صدای ستار، آلبوم «نیمه پر» شامل قطعات محبت، داره دیر میشه، نیمه پر با صدای بهارک، ترانه بیا تا گل برافشانیم با صدای نسرین آوازه و… ازجمله تولیدات و همکاریهای گسترده او او با خوانندگان لس آنجلسی است.
رابطه نزدیک بابک رادمنش و ستار خواننده لسآنجلسی بسیار قابل توجه است، خوانندهای که در یکی مصاحبههای مشهورش در خصوص دین مبین اسلام میگوید: ” قبل از اینکه اسلام به ما حمله کند، هر روز ما جشن بوده است، هر روزمان نوروز بوده، ولی متأسفانه بعد ازگذشت چهارده قرن که این مسایل به وجود آمده، امیدوارم همه دنیا فهمیده باشند که واقعاً اسلام چیز خوبی نبوده و پدر ما را درآورده اند! و باعث شده است که به عقب برگردیم.
افشای بابک رادمنش با چه اهدافی صورت پذیرفت؟
با آگاهی به کارنامه حاشیهبرانگیز بابک رادمنش، پنهان نگاه داشته شدن هویت «سامی یوسف» مشخص میشود. یوسف اگر در ابتدای آغاز فعالیتهایش مشخص میشد فرزند بابک رادمنش است و پدر او در افزایش تعداد خوانندگان جوان در لسآنجلس نقش بسزایی داشته است، هیچگاه در ایران طرفدار پیدا نمیکرد. بابک رادمنش سالها در لسآنجلس زندگی و فعالیت میکرد و پس از به گل نشستن کشتی موسیقی لس آنجلس، قصد داشت که با یک حقوق بازنشستگی در ایران زندگی کند و سامی فرزندش این مسیر را به سادگی برای او هموار کرد. به همین دلیل سامی کارت هویت خود را طی این سالها فاش نکرد و با ورود پدرش به ایران از هویت این خواننده رونمایی شد تا رادمنش بتواند بواسطه پدرسامی بودن فعالیت خود را در ایران ادامه دهد و هر زمان که اراده کند برای کار به خارج از کشور برود.
اما پرده دوم این ماجرا به ماجرای کنسرتهای سامی در ایران بازمیگردد؟ چرا سامی یوسف هربار بنا بر هر دلیلی از بزگراری کنسرت امتناع کرده است. آیا زمان حضور او مثل افشای هویتش همزمان با ورود پدر او به ایران دلایل خاصی دارد؟ اگر سامی یوسف ایرانی است و به ریشههای خودش احترام میگذرد، چرا به جای حضور در تهران سر از ناصریه و اراضی اشغالی درآورد؟
سامی یوسف به جای ایران چرا به اسرائیل رفت؟
سامی یوسف در اقدامی قابل تأمل، در تابستان ۱۳۹۴ دو سال پس از افشای هویتش، به دعوتِ شهردار شهر ناصره رژیم اشغالگر و کودک کش، در این شهر کنسرت برگزارکرد. ناصره از شهرهای مهم رژیم صهیونیستی است که بخش بزرگی از جمعیت آن را اعراب تشکیل میدهد. سامی یوسف در این کنسرت گفت: «د یدن این شهر بسیار زیبا برای شگفت انگیز بود و امیدوارم که روزی دنیا بتواند آن چیزی که من از سرزمین زیبای شما ومردمش دیدم را ببینند. من باید از شهرداری برای دعوتم و نمایش فراوان دوستی و عشق تشکر کنم. بار دیگر، من شما را به خدامیسپارم و دعا می کنم. همدیگر را به زودی باعشق و دعا میبینیم.
در حالیکه نیمه دهه نود همهچیز برای حضور یوسف در ایران فراهم بود او از اورشلیم سردآورد. تا بار دیگر رفتارهای حرفهای و کاری او با پدرش مقایسه شود که پس از ساخت قطعه خلبانان – ملوانان، ناگهان یک سال بعد نامش در کاور آلبوم معین در لسآنجلس درج شد. سامی هم با اینکه این کنسرت را به دعوت شهردار ناصریه و عامل رژیم صهیونیستی اجرا میکرد، اما با روشهایی که آموخته و آنها خوب اجرا میکند با چفیه فلسطینی روی سن رفت.
به موازاتِ حضور سامی یوسف در اسراییل علی رغم تمامی تلاشهایی که برای تعبیر و تفسیر این حضور عنوان میشد و به هیچ وجه قابل قبول نیست و از ابعاد زشت آن نمیکاهد، اشارهای باید به هنرمندان غیرمسلمانی مانند «راجر واترز» کنیم، از اعضای مشهور و بنیان گذارانِ گروه موسیقی «پینک فلوید»، که با نادیده انگاشتن تبعاتِ رفتار و انتخابش، طی نامهای سرگشاده از تمامی هنرمندان جهان می خواهد که اسراییل را تحریم فرهنگی و هنری کنند!
راجر واترز هم زمان با جنگ غزه و جلوگیری رژیم کودککش از ورود کمکهای مردمی به نوار غزه، در اعتراض به این نبرد نابرابر، ضمن «آپارتاید» خواندنِ رژیم اسراییل، قطعهای موسیقایی را با نام We Shall Overcome (باید پیروز شویم) را تولید و منتشر کرد. واترز در اجرای صحنهای به مناسبت جشن تولدش که در ورزشگاهی بزرگ و جمعیتی عظیم برگزار شد بادکنکی بسیار بزرگ به شکل خوک را که بر روی آن ستاره صهیونیستی منقوش بود بر روی محیط کنسرت به نمایش گذاشت. متاسفانه از ظرفیت این خواننده در ایران در روز قدس هیچگاه استفاده نشد، در عوض بهمن قبادی کارگردان فیلم ضد ایرانی فصل کرگردن با او یک فیلم سینمایی خواهد ساخت.
بیشتر بخوانید:
ممنوع التصویری سامی یوسف درست نیست
پس از انتشار خبرِ کنسرتِ سیامک پسر و بابک پدر در شهر ناصریه سرزمینهای اشغالی و به دعوت شهردار آن شهر، بازتابهای گسترده ای در رسانههای داخل و خارج ازکشور ایجاد شد. یکی از اخباری که هیچگاه از سوی صداوسیما مورد توجه قرار نگرفت موضوعِ ممنوعیت پخش آثار این خواننده مقیمِ انگلستان در رسانه ملی بود. سامی یوسف در واکنش به اعتراض برخی ایرانیان به این اجرا و خبر منتشره درشبکههای اجتماعی واکنش قابل تأمل و پیشبینی شدهای را نشان داد.
اوضمن اظهارِ تعجب از ای نکه اجرای صحنهای در مناطق اشغال شده توسط رژیم کودک کش که از نظر حاکمیت ایران جرم تلقی میشود، ضمن ابراز ناراحتی از اینکه ایرانیان به دلیل ممنوعیتِ پخش صدایش از طریق سازمان صداوسیما نمیتوانند صدایش را بشنوند، دست به یک فرافکنی عجیب زد و اعلام کرد:
«نمی دانستم آوردنِ لبخند برلب برادران و خواهران فلسطینی ام جرم تلقی خواهد شد! اما باید بگویم که هیچ گاهاز اجرای این کنسرت عذرخواهی نخواهم کرد! موسیقی سیال است و به مرزها محدود نخواهد شد! آرزو م یکنم روزی فلسطین را آزاد ببینم!»
وقتی فرافکنی سامی رسانهای سامی جواب نداد و با انتشار اخبار مربوط به حضور او در اسرائیل در رسانههای ایران افزایش یافت، دامنه انتقادات از ایران فراتر رفت و بسیاری از رسانههای عرب زبان و حتی تاجیکستان و آذربایجان از این خواننده انتقاد کردند. او در واکنش به این اتفاقات، کنسرتی را خیلی سریع در لبنان برگزار کرد. اما غافل از اینکه کنسرت لبنان بخشی از روابط پشت پرده سامی را افشا کرد. او شالی منقش به پرچم لبنان روی سن رفت غافل از اینکه اسپانسرها و برنامه گذارانش از جمله اعیاد لبنان و شبکه MTV لبنان توسط جریان سعودی – وهابی خاصی حمایت میشود.
فریب اسلام رحمانی موسیقی سامی یوسف را نخوریم
موسیقی و محتوای آثار یوسف عمدتاً درخصوص اقتضائات روز جهان اسلام، بازخوانی و نسبتهای عاشقانه با پروردگار و… است، اما در بیان مسایل و مواردی از ایندست به هیچ عنوان صراحت و شفافیت نداشته و تنها روکشی از واژهگانی لحن مسیحی و کلیسایی دارند در متن آثار ظاهر میشوند. آثار سامی یوسف بسیار قشری و سطحی بوده و فاقد مولفههای مناسب برای انتقال مفاهیم اسلامی است. به عنوان نمونه برای بررسی به یک قطعه خاص اشاره کنیم که در ناصریه اجرا شده است تا متوجه شویم به نام موسیقی اسلامی چه کلاه گشادی و مبتذلی بر سر مسلمانان سر جهان میگذارند. قطعه ملاممدجان در میان افغانها بسیار شناخته شده است و در عصر تیموری سروده و خوانده شده است. این قطعه توسط زنان خواننده ایرانی مثل پوران، فتانه، زویا ثابت، گلالی، سلما جهانی خوانده شده است. اخیراً هم چند خواننده افغانی آنرا باز خوانی کردهاند، اما شهرت آهنگ به دلیل خوانده شدن توسط پوران شاپوری خواننده مشهور فیلمفارسیهای دهه سی است. بند مشهور این ترانه این است:
بیا که بریم به مزار ملاممدجان سیل گل لالهزار وا وا دلبرجان
در فیلم زیر سامی یوسف ملودی ملاممدجان را برداشته و آهنگ الله الله جایگزینش کرده است.
سامی و بابی با چه نقشهای به ایران بازگشتهاند؟
کنسرت موسیقی یکی از ۵ راه درآمدزایی در کل جهان است، بابک رادمنش به عنوان آهنگساز به اهمیت جایگاه پسرش در ایران واقف است و این پدر به خوبی آگاه است فرزندش در هیچ کشور اسلامی به اندازه ایران نمیتواند درآمدزاد باشد. او در اوایل دهه نود زمانی وارد ایران شد که موسیقی لسانجلسی عملاً تعطیل شده بود و پدر با ابزار پسر به خوبی میتوانست درآمدزایی و کنسرت برگزار کند و حتی بواسطه کارت سامی وارد ایران شود. این بازگشت در شرایطی رخ داد که پروژه چهرهسازی از سیامک رادمنش (سامی یوسف) بدون توجه به تفکر، ارتباطها، تعاملات، پیشینه خانوادگی، تولیدات خنثی یا ناهنجار با روکشی از ظواهر و واژه گانِ اسلامِ رحمانی و… آغاز شده بود.
یک جریان مافیایی نیز مترصد بهرهبرداری مالی از حضور سامی در ایران بود. سوء تطهیرِ پدر سامی یوسف یعنی فیروز برنجان (سیامک رادمنش) راه برای واسطه قراردادنِ او به منظور اخذِ موافقتِ پسرش برای اجرایِ کنسرت در ایران باز کرده بود. از سوی دیگر نیز سوددهی مالی سرشار و در کنارِ آن ارایه نماد جدیدی از سبک زندگی بر پایه اسلام رحمانی ساخت انگلیس، وهابیها را برای ارائه سامی دیگری درایران آماده میکرد. موسیقی سامی یوسف از جنسِ موسیقی خنثی است، اسلام موجود در موسیقی سامی یوسف اسلامی بدون دعوت به دفاع و مبارزه است.
انگلیسیها و وهابیون چگونه سامی یوسف را حمایت میکنند؟
محتوای اسامی آثار سامی یوسف به اسلام ترکیه (آندولسی) شباهت دارد. سامی یوسف خواننده ای است با صدای دلچسب و در سایه حمایتهای مالی ویژه در انگلستان از شهرتِ فراوانی برخوردار است.
بخش بزرگی از حمایت از او در قالبِ خریدبلیطهایش از مسیر همان جریان در لندن صورت می گیرد. او به ارایه آثار موسیقاییِ اسلامی شهرت دارد اما باید دانست که در تولیدات و کنسرتهای او آثار مبتنی بر زیرپاگذاشتنِ بدیهیاتِ اولیه اسلام یعنی رعایت نکردن محرمات وجود داشته و دارد اما این بخشها همواره به دلیلِ فقدان نگرش جامع محیطی نسبت به اهالی فرهنگ و هنر به صورت سهو یا در بسیاری موارد تعمداً نادیده انگاشته میشود. تا ضدتبلیغ برای چهره ارایه شده از هنرمندان در رسانههای داخلی ایجاد نشود.
آلبوم و کلیپهای سامی یوسف با برخی خواننده گان زن ازجمله «سیتینورالیزا» (Siti Nurhaliza) از خوانندهگان معروف مالزی متولد ژانویهی ۱۹۷۹، کاندیدای جایزه جهانی موسیقی برای بهترین هنرمند و خواننده زن مبینِ مسایل دیگری است. گوگوش نیز کاندیدای همین جایزه جهانی بود که آثارش از طریق گروه «یونیورسال» منتشر میشود این خواننده ی زن که کنسرتهایی را بدون حجاب و با شرایط نامتعارف در اقصی نقاط جهان مانند سالن «رویال آلبرت» لندن بر روی صحنه می برد، در اجرای مشترک با سامی یوسف با حجاب در خصوص اسلام و پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم میخواند!
اخیر سامی یوسف همکاری خود را با خوانندگان زن و خواندن قطعات دو صدایی افزایش یافته است و با «ابیدا پروین» خواننده پاکستانی قطعهای را با عنوان «یا حی یا قیوم» خواننده است.
و البته هر چقدر زمان کنسرت سامی یوسف در ایران به تاخیر بیفتد از او برگهای تازه رسانهای منتشر خواهد شد.
با انتشار فعالیتهای رو به گسترش سامی بازهم این سئوال مطرح است، چرا دو جریان فکری مختلف، با گرایشات سیاسی متنوع، مدتهای انرژی فراوانی را صرف کردهاند تا سامی یوسف را به ایران بیاورند؟
true
true
http://safirekerman.com/?p=21567
true
true